13 بدر دخملی
و بلاخره 13 بدر رسید ولی ما چون خیلی خسته راه بودیم تازه ساعت 11صبح از خواب بیدار شدیم و به اصرار مامان جون رفتیم باغ دایی محسن ولی خیلی خوش گذشت اما چون شما هم خیلی سر حال نبودی هوا هم داشت سرد می شد زود نهار خوردیم و برگشتیم راستی شما حسابی سبزه گره زدی.............. و اینجا هم یاد گرفته بودی که چه جوری میشه از فلاسک استفاده کرد و مارو بیچاره کرده بودی و بلاخره این نوروز هم به پایان رسید ...
نویسنده :
بابا و مامان
8:01